پرسونال برند یا برند شخصی چیست؟
چگونه می شود هویت را در برند شخصی تعریف کرد؟
من لباس هایی در کمدم دارم که باوجود اینکه آن ها را نمی پوشم به خاطر گذشت زمان کهنه شده اند. آویزان بودن در آنجا و آفتاب ندیدنشان چه فایده ای دارد؟ اگر فکر کنید که باید لباس های پرزرق و برق و گران بپوشید و آن ها را بخرید در صورتی که این لباس با هویت و استایل شما هم خوانی نداشته باشد حتی زمانی که موقع پوشیدن آن باشد، آن را نمی پوشید.
برند شخصی مثل انتخاب لباس است. باید در مورد اینکه توجه چه کسانی را جلب کنید صداقت داشته باشید. استایل طبیعی شما چیست؟ می خواهید چه داستانی روایت کنید؟ بدون دانستن این ها نمی توانید لباسی راحت و مناسب داشته باشید و این به این معناست که سبکی شخصی که بتواند شما را شرح دهد ندارید.
برند شخصی معتبر و قابل روایت، مثل لباسی برازنده و عالی است. شما باید عالی به نظر برسید، احساسی عالی داشته باشید، خریدنی تر از قبل باشید، اولین قرارتان را بگذارید، شغلی رویایی دریافت کنید یا کارآفرینی فوق العاده شوید.
برای ساختن برندی شخصی که نشود نادیده اش گرفت و برازنده ی شما باشد، باید نبض چیزی که شما را شما کرده است در دست بگیرید. با استفاده از این پنج مرحله، عصاره ی برندتان را بگیرید.
۱- اهدافتان را مشخص کنید.
هدف گذاری مرحله ای مهم برای شفاف و واضح کردن تصویر آنلاین شما در چشم مردم است. گفتن اینکه من فقط می خواهم خوب به نظر بیایم یا می خواهم هزینه هایی که کرده ام برگردد، کافی نیست. این آرزوها عالی هستند ولی به برند شخصی شما آن چیزی که نیاز است را نمی دهند.
برای بهبود حضور آنلاین یا راه انداختن کسب و کار اینترنتی، نیاز دارید که بهره وری بیشتری در فعالیت های آنلاین داشته باشید: انتشار پیگیرانه محتوا، رشد حضور در سوشال مدیا و درگیر کردن خلاقانه با PR.
این کار فراتر از پریدن در عمق است. شما را به سمت اهداف خاصتان می برد و همچنین مانند شمشیری دو لبه است. از یک سو اگر درست پیش نروید یک فرصت بزرگ را هدر می دهید، حمایت کسانی که در فضای آنلاین هستند را ندارید و ممکن در دو، پنج، یا ده سال آینده در جایی نامعلوم باشید. از سوی دیگر اگر از ابتدا، انتهای مسیر را برای خودتان روشن کرده باشید، چهره ای خوب در ذهن مخاطب آنلاین می سازید و از حمایت آن ها برخوردار می شوید.
از رسیدن به چه چیزی در چند سال آینده، هیجان زده می شوید؟ آیا می خواهید پرفروش ترین کتاب سال را داشته باشید؟ یا سخنرانی محبوب باشید که دیگران را به فکر کردن وا می دارد؟ آیا می خواهید بهره وری شغلیتان را بالا ببرید و حقوقتان را افزایش دهید یا اینکه می خواهید ریسک کنید و کارآفرین شوید؟
پاخ های شما به این سوالات و سوالی دیگر که در ادامه می آید چرخ برند شخصی تان را می چرخاند. حرکت کردن بدون دانستن این جواب ها مانند فشار دادن بیهوده پدال گاز است، بدون آنکه بدانید کجایید و مقصدتان کجاست.
۲- با دقت و ظرافت ارزش پیشنهادی خود را بیان کنید.
قبل از اینکه محصول یا خدمتی که ارزشی منحصربه فرد دارد به بازار ارائه کنید برای کارتان بازاریابی نکنید. ممکن است در ابتدا بتوانید نظر مخاطب را جلب کنید ولی در آینده با مشکل روبه رو می شوید.
قبل از شروع ساختن یک بلاگ، حتی قبل از اینکه توئیت بعدی تان را بفرستید، باید با دقت به ارزش پیشنهادی تان اشاره کنید.
این تصویر راه شماست که نشان می دهد چه چیزی را کشف می کنید:
- چه مزایایی برای مردم دارید؟
- مخابانتان چه کسانی هستند؟
- مشکل چه کسانی را حل می کنید؟
- چه چیزی شما را از کسانی که مثل شما هستند متمایز می کند؟
اگر در ابتدا پیدا کردن جواب این سوالات برایتان سخت بود، با این سوال شروع کنید: چرا برای کاری که می خواهید انجام بدهید هیجان دارید؟ با پیدا کردن پاسخ می توانید دریابید که می خواهید به چه مخاطبی بیشتر کمک کنید و چه کاری را می توانید بهتر از هرکسی انجام دهید.
۳- با چیره دستی داستان حرفه ای مسیرتان را بنویسید.
مردم عاشق داستان ها هستند و آنها را به خاطر می سپارند. چه کسی را در فضای آنلاین تحسین می کنید و چرا؟ داستانی مجاب کننده درباره ی او وجود دارد؟ درست است؟
جِی کِی رولینگ جز اولینِ اولین مثال های مورد علاقه من است. رولینگ با فقر بزرگ شد و مادری تنها بود که سعی می کرد دخترش را ببیند. هنگامی که در قطار بود، الهامی از داستان هری پاتر به ذهنش رسید و با عجله آن را پشت دستمال نوشت. نسخه ی دستنویس کتابش ۱۲ بار برگشت خورد، ولی او بازهم پافشاری کرد تا یک شرکت نشر کوچک به او یک شانس داد و آنچه می دانید اتفاق افتاد. رولینگ در کمتر از یک دهه از بیکار بودن و زندگی با حمایت دولت تا بیلیونر شدن پیش رفت.
داستان مورد علاقه ی دیگر من، داستان آنیک سینگال است. آنیک خیلی کم سن بود و می خواست ثابت کند می تواند حوزه ی دیجیتال مارکتینگ کارآفرین باشد. او برای ۱۸ ماه به طور مداوم کار کرد تا بتواند اولین دلار خود را دربیاورد. او به سرعت یاد می گرفت و کسب و کارش را رشد می داد تا از هیچ به ۱۰ میلیون دلار رسید و ناگهان دید که کسب و کارش در حال سقوط است و هم دارایی هم سلامتش درخطر قرار گرفته است. سینگال شانسی دوباره پیدا کرد تا نگاهش را قوی تر کند و دریابد کجاست. او اولویت هایش را تغییر داد و سپس برای آمدن به جایی که امروز مدیرعامل Lurn که یکی از بزرگترین پلتفرم های انتشار دیجیتال در دنیا است، بشود بیشتر از قبل تلاش کرد.
تعریف و مشخص کردن داستان خودتان، داستانی که مخاطب آن را به ذهن بسپارد و بتواند خودش آن را روایت کند، کاری مهم است. اگر سوالات درستی از خودتان بپرسید، می توانید به طور طبیعی این کار را انجام دهید: چه موانعی سد راه من است؟ به چه هدف خوشایندی می خواهم برسم یا آیا در روند رسیدن به آن هستم؟ چطور برای بهتر شدن تغییر ایجاد کنم؟
صحبت کردن درباره ی این سوالات با کسی دیگر می تواند برای کمتر کردن فاصله ی آنچه در ذهن خود دارید تا بازگو کردن آن کمک کند. اگر می خواهید خودتان به تنهایی این کار را انجام دهید، تصور کنید شخصی در مصاحبه ازشما می پرسد: یک داستان کامل برایم تعریف کن. چگونه به این جایی که الان هستی رسیدی؟
۴- هویت شخصی خود را بسازید.
شخصیت شما، خصلت ها و ویژگی هایتان، قسمتی ضروری از چیزی است که شما را شما کرده است. بدون زاویه دید و اشتیاق، جِی کِی رولینگ می توانست نوبسنده ی هری پاتر شود اما داستان هایش جذاب و به یادماندنی نمی شد. آنیک سینگال هم نمی توانست بدون شخصیت جنگنده اش موسس و کارآفرین شود. با تمرکز بر ویژگی های شخصیت در می یابم که انسان ها خود را کمی متفاوت تر از چیزی که دیگران درباره شان می گویند، توصیف می کنند. از آنجایی که دیگران به طور آنلاین با برند شخصی شما در ارتباطند، توصیف آن ها مهمتر است. مخاطبان شما هرگز اشتباه نمی کنند برای توصیفی غیراصیل یا بی فایده از برندتان شتاب نکنید. از دوستان، خانواده و همکاران برای انتخاب صفاتی که با آن شما را توصیف می کنند بپرسید. آن صفات را با آنچه در ذهن خودتان است یکی کنید و بعد یکی از آن ها را برای ارتباطاتتان در اولویت قرار دهید.
۵- عصاره ی تمام موارد بالا را در بیانیه برندتان بگنجانید.
وقتی تمام اطلاعات بالا را جمع کردید، زمان آن رسیده که آن عصاره را در بیانیه ی برندتان بجنگانید. تنها یک یا دو جمله که وقتی با مخاطب تعامل می کنید شما را از درون برای استراتژی دیجیتالتان استوار کند.
احتیاط: شما می توانید اطلاعاتی در بیانیه برندتان بگنجانید که به طور شگف آوری هیجاان انگیز یا به طور دردناکی خسته کننده باشد.
بیانیه برند سانتا کلاوس:
سانتا کلاوس مدیرعامل سازمانی خصوصی است که هدایایی به بچه های جهان می دهد. با یک دهه تجربه و فراهم کردن زنجیره ی مدیریتی و ساخت تکنولوژی، کلاوس کمک کرد تا کریسمس به جشن مدرنی که امروز هست تبدیل شود. خسته کننده 🙁
بیانیه برند سانتا کلاوس با روشی دیگر:
سانتا کلاوس، با نشاط، با هیبتی مثل پدربزرگ ها، مهربان و دوست داشتنی در پشت عمل بزرگ هدیه دادن در جهان است. به پرواز تماشایی با گوزن شمالی و سیستم غیرمعمول دلیوری اش با دودکش، مشهور است. کلاوس نمادی محبوب و فرهنگی است که باعث شد کریسمس، به جشن مدرنی که امروز هست تبدیل شود. 😉
شرط می بندم که می توانید حدس بزنید کدام یک از این بیانیه ها باعث علاقه مند شدن مخاطب می شوند و کدام یک او را به خواب فرو می برند. در صورتی از بیانیه اول استفاده کنید که شرکت تولید کننده ی تشک بادی باشید و کسب و کارتان خواباندن مردم باشد.
زمان بگذارید و بیانیه برندتان را به گونه ای مجاب کننده بنویسید. این کار یک راهنما برای تلاش های آنلاین شماست و الهام بخشی با آن می تواند تفاوت ایجاد کند.
زمانی که این سوال ها را از خودتان بپرسید و بیانیه برندتان را بنویسید، احساس آسودگی خاطر می کنید. آسودگی خیال در سایه ی داشتن برند شخصی معبر. لباس هایی که دوستشان ندارید برای همیشه در کمد آویخته می مانند اما برند معتبر مانند لباس های کلاسیک است که می توانید آن ها را بارها و بارها بپوشید و برای دوباره پوشیدن آن صبور هستید زیرا با هویت شما، حسی که دارید و مقصدتان در یک راستا است.
برگرفته از وبسایت: entrepreneur.com
فعلا دیدگاهی نداریم!